عزیزم من گلابی نیستم تقدیم به مهندسین صنایع

چی گفتی؟! جان من چی گفتی؟! چی گفتی؟! گلابی؟! با من بودی؟! مرگ من با من بودی؟! این تن بمیره با من بودی؟! گلابی؟! کی من؟! عزیزم من گلابی نیستم. کجام گلابیه؟! قربونت برم، فدات شم، ای تیر ناحق بخوری کجای رشته صنایع گلابیه؟! حالا یکی رسید رو نافهمی یه چیزی گفت، تو چه مرگته؟! هان؟! تو چته؟! هی راه نیفت این ور و اون ور چرند و پرند تحویل بده، تو که اصلا نمی دونی این رشته چیه، هدفش چیه، اولش چیه، آخرش چیه، واسه چی اون یه تیکه گوشتو هی تو دهنت می چرخونی؟؟!! گوش بده، جان من گوش بده، بابا یه لحظه گوش بده، اااااه ه ه بابا گوش بده دیگه!! به جان خودم میام لهت می کنما! گوش بده دیگه. اصلا قبول، شماها درساتون محاسباتیه، قبول، اصلا شما آخرشی، ته تهشی، اصلا هر چی درسه سخت تو این عالم بوده دادن به شما، دادن به رشته شما، خوبه؟! راضی شدی؟! بابا با کلاس دارمت، حالا که چی؟! هان که چی؟! میخوای فارغ التحصیلیت آپولو هوا کنی داداش؟! آره ؟! می بینمت؟! برادر من، اگه حکایت چهار سال خوندن و نفهمیدنه،اگه حکایته کوزه و آبشه که هر دومون یکی هستیم، جفتمون باید بزاریم در کوزه آبشو بخوریم و بس، افتاد؟؟!! اگه هم به کاربرد و این چیزاس، یعنی میخوایم این رشته آب و نون بشه واسمون که قربونت برم اونی که صنایع خونده، نونش تو روغنه. چیه؟! هان؟! چرا بهت برخورد، آخه فدات شم حرف حق می زنم، گوش کن، باز که زدی کانال خارجی، گوش کن دیگه، گوش کن. به جان خودم اگه کسی بفهمه رشته صنایع چیه شرم می کنه بهش بگه گلابی. به جان خودم اگه کسی بفهمه پیاده سازیه یکی از مباحث صنایع صبر ایوب میخواد جرات نمی کنه بهش بگه گلابی. همینه که میگم نشناختی صنایع چیه دیگه داداش. همینه که میگم ببخشیدا حالیت نیست چی میگی داداش. کو گلابی؟! نشون بده؟! برق خوندی درست، مکانیک خوندی درست، عمران خوندی درست،کامپیوتر خوندی درست، اما هر چی بوده این همه سختی مال دوره تحصیله، اونم واسه پاس کردن یه درس. حالا چی؟ از آب و گل اومدی بیرون راحت حالشو می بری، نه؟! اما ماها چی؟! تازه بعد از تحصیل اول کار و تلاشمونه، اول بدبختمیمونه، تازه باید دنبال یه راه باشیم چه جوری این چیزایی که خوندیمو پیاده کنیم. تا حالا اسم شش سیگما به گوشت خورده؟! میدونستی هنوز کسی نتونسته همین شش سیگما که مثلا یه مبحث از کتاب خوندنی مدیریت کیفیت و بهره وریه و به قول خیلیا از درسای راحت صنایع هستش، تو کشورمون پیاده کنه. آی شماهایی که ریاضی خوندینو کلاس میزارید!! با شماها هم هستما!! شما که هی آمار و احتمال خوندنتونو به رخ می کشید، میدونستید اصل و پایه رشته صنایع، آمار و احتماله؟!! می دونستید بزرگای این رشته همه میگن اگه کسی مهندس صنایع باشه و آمار و احتمال بلد نباشه هیچی بارش نیست؟! می دونستید هنوز تو صنایع کشورمون نمیتونن درست کنترل موجودی کنن، همین کنترل موجودی که از دروس اساسیه مهندسی صنایعه، می دونستید همه این سر هم بندیا تو کارخانجات و صنایع کشور همش از ندونستن کنترل موجودیه؟! می دونستید همین کنترل پروژه رشته صنایعه که میتونه پروژه های شمارو از آب و گل بیرون بیاره؟! میدونستید پیاده کردن مباحث ایزو آدمو پیر می کنه؟! می دونستید اصل طرحهای صنایع کشورو ما مینویسیم؟! می دونستید سیستمای کاری شمارو ما تحلیل می کنیم؟! اصلا می دونستید ما تعیین می کنیم و شما انجام میدین؟! ما آمریم و شما عامل؟! پس هی راه نیفتین بگین رشته صنایع گلابیه، اگه به اسم گذاشتنه خوبه ما هم راه بیفیتیم به شما بگیم بادمجون، گوجه فرنگی، خیار چمبر؟! پشتشم کلی فلسفه بافی کنیم و صد تا دلیل بیاریم واسه اسمامون. خوبه؟! خوشت میاد این کارو کنیم؟! خلاصه رفیق قدیمی اینایی که گفتم و به دل نگیر تو عالم رفاقت و دوستی خواستم یه چیزی بگم هم حال کنیم، هم درد دلی باشه. کوتاه بیا و قبول کن، مهندسی صنایع یه رشته مادره پس بهش احترام بزار وگرنه ..